در قسمت آخر سریال ستایش 2 پسر آقای فردوس که قبلا به بهانه بیمه از پدرش امضا گرفته خونه رو به اسم همسر جدیدش میکنه و بعد از اینکه پدرش میفهمه چه اتفاقی افتاده میره پیش محضر و داد و بیداد میکنه و اونا هم میگن فایده نداره میره خونش که با پسرش صحبت کنه ولی پسرش بیرونش میکنه و هشمت فردوس از خونه میره بیرون.
ثمان شونزده سالشه عاشق یه دخدر میشه که یه سال ازش بزرگتره دخدره هم با مته دوسته.
برادر همین دخدره بهترین دوست عثمانو میکشه و عثمان با اسلحه فرار میکنه تا برادر دخدره رو بکشه،آخرشم یکی دیگه برادر دخدره رو میکشه و میوفته گردن عثمان مته هم برای عثمان فداکاری میکنه و جاش میره زندان.
داستان سریال دختر امپراطور در مورد دختری به نام سولنان است که علاقه ی شدیدی به خواهر کوچیکترش سولهی دارد .او با مادر و پدر کر و لالش در یک روستا زندگی میکند بعد از کشته شدن پدرش با خواهرش و مادری که الان کور شده است فرار میکند.
همونطوری که تا الان دیدید داستان سریال چکاوک از جایی شروع میشه که فریده تو بچگی پدر ومادرشو از دست میده ویتیم میشه وسرپرستی اونو یکی از خاله هاش به اسم بسیمه وشوهر خاله ش به اسم سیف الدین قبول میکنن وفریده کوچولو هم به درخواست پدرش( قبل از مرگش) تو مدرسه فرانسوی ها ثبت نامش میکنند واونجا مشغول به تحصیل میشه تا در آینده معلم بشه—فریده یه پسر خاله به اسم کامران ویه دخترخاله به اسم نجمیه داره واونا از بچگی با هم بزرگ شدن ولی کامران وفریده با اینکه از بچگی یه احساساتی به هم داشتند اونو مخفی میکنند وبیشتر با لج ولجبازی ودعوا با هم سر میکنن تا اینکه فریده وکامران بزرگ میشن وکامران یه دکتر حاذق وماهر میشه وعاشق یه زن بیوه ای به اسم نریمان که از دوستای مادرشه میشه وفریده هم این موضوعو زود میفهم.
لطیفه بعد از اینکه میفهمد عمر پلیس است از او میخواهد اطلاعاتی که در مورد این پرونده به دست میارود را در اختیار او بگذارد اما عمر قبول نمیکند . ارتباط عمر و لطیفه رفته رفته بیشتر شده و …