ثمان شونزده سالشه عاشق یه دخدر میشه که یه سال ازش بزرگتره دخدره هم با مته دوسته.
برادر همین دخدره بهترین دوست عثمانو میکشه و عثمان با اسلحه فرار میکنه تا برادر دخدره رو بکشه،آخرشم یکی دیگه برادر دخدره رو میکشه و میوفته گردن عثمان مته هم برای عثمان فداکاری میکنه و جاش میره زندان.
بعد چون میخاستن دوس دختر مته رو شوهر بدن عثمان فقط رو کاغذ تا وقتی که مته آزاد میشه با دخدره ازدواج میکنه،بعدش دخدره با مته ازدواج میکنه و عثمان تا آخر عمر میترشه.
اکراماحمدو میکشه و پلین عاشق هاکان میشه باش ازدواج میکنه.
سونر با پرستار دنیز ازدواج میکنه و بچه دار میشه،جمیله هم با شخصی به اسم عارف ازدواج میکنه.
منبع: farsigozar.com