قسمت آخر سریال دختر امپراطور

داستان سریال دختر امپراطور در مورد دختری به نام سولنان است که علاقه ی شدیدی به خواهر کوچیکترش سولهی دارد .او با مادر و پدر کر و لالش در یک روستا زندگی میکند بعد از کشته شدن پدرش با خواهرش و مادری که الان کور شده است فرار میکند.
مادرش اشتباهی به جای سولنان به سولهی میگوید که تو دختر امپراطور بکجه ای و… بعدش به سولهی میگوید که جای خواهرتو نگیر من اشتباه گفتم و به خواهرت واقعیت و بگو و همان جا میمیرد اما سولهی به قصر میرود و جای خواهرش شاهزاده میشود.
سولنان هم که شدیدا این دختر رو دوست دارد با تمام وجود دنبال او میرود و تا سر حد مرگ دنبالش میگردد تا این که میرسد به به ولیعهد بکجه.
خلاصه به عنوان جاسوس بکجه در قصرمیباشد و کم کم بین او ولیعهد عشقی شکل میگیره(البته ولیعهد داداش او نیست پادشاهه ، پسر خودشو با پسر پسر عموش عوض کرد چون این دوتا که نمیشود هم خواهر برادر باشند وهم عاشق … و داستان این میشود که سولنان به عنوان جاسوس در قصر می باشد و نمیدانه که شاهزاده سسولهی در قصر جای خواهرش هست.

منبع: www.bahareno.com